to learn, to come to know, to become cognizant of
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شنا بلد شدن
to learn to swim
میخواهم یک زبان جدید بلد شوم.
I want to learn a new language.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بلد شدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بلد شدن